معنی عبادتگاه ترسایان

حل جدول

عبادتگاه ترسایان

صومعه


عبادتگاه

معبد


زهد ترسایان

رهبانیت

پرهیزکاری، پارسایی، تقوا


مهتر ترسایان

اسقف

لغت نامه دهخدا

ترسایان

ترسایان. [ت َ] (اِ) ج ِ ترسا. مسیحیان. پیروان دین مسیح: یکی گروه آنند که گویند صانع یکی بیشست، چون ترسایان. (جامع الحکمتین ناصرخسرو ص 31). و دیگر صنف ترسایان اند که گویند که خداسه است و هر سه یکی است. (جامع الحکمتین ص 32). هر گروهی به پیغامبری بیستادندی چنین که ایستاده اند که ترسایان بر پنج روز ایستاده اند. (جامع الحکمتین ص 165). اهل الکتاب، جهودان و ترسایان. (ترجمان القرآن).


عبادتگاه

عبادتگاه. [ع ِ دَ] (اِ مرکب) عبادتگه. جای پرستش و عبادت. سجده گاه. معبد. مزگت. (ناظم الاطباء). عبادتخانه. آنجا که خدا را در آن بپرستند: و عبادتگاهی ساخت و مردم را خداپرستی آموخت. (فارسنامه ٔ ابن البلخی ص 28).
ز سمرقند بسی کس به دعای تو شدند
به زیارتگه کاشان و عبادتگه اوش.
سوزنی.


قاضی ترسایان

قاضی ترسایان. [ی ِ ت َ] (ترکیب اضافی، اِ مرکب) اسقف. جاثلیق.


خانه ٔ ترسایان

خانه ٔ ترسایان. [ن َ / ن ِ ی ِ ت َ] (ترکیب اضافی، اِ مرکب) هیکل. (دهار). معبد عیسویان.


زاهد ترسایان

زاهد ترسایان. [هَِ دِ ت َ] (ترکیب اضافی، اِ مرکب) راهب. (ترجمان القران).

فرهنگ عمید

عبادتگاه

جای عبادت، محل پرستش، معبد،

واژه پیشنهادی

مترادف و متضاد زبان فارسی

عبادتگاه

بیعت، پرستشگاه، خانقاه، صومعه، عبادتخانه، کنشت، مسجد، معبد

فرهنگ فارسی هوشیار

عبادتگاه

سجده گاه، معبد، عبادتخانه

معادل ابجد

عبادتگاه ترسایان

1225

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری